توی متن قبلیم گفتم آسمون.....
یکم آشناست برام این کلمه....
آسمون....
آسمون....
آخ اره یادم اومد...آسمونم....
یادته توام؟؟؟
چت کردم رو ویسات.....حالم بده خیلی بد........
توی متن قبلیم گفتم آسمون.....
یکم آشناست برام این کلمه....
آسمون....
آسمون....
آخ اره یادم اومد...آسمونم....
یادته توام؟؟؟
چت کردم رو ویسات.....حالم بده خیلی بد........
الکی وارد رابطه نشین...
الکی بهش نگین مراقب خودت باش....
الکی بهش نگین غذا بخوریا...گرسنه نمون...
الکی بهش نگین نیلویی عزیزدلم...
الکی بهش نگین تو عشق اول و آخرمی...
الکی بهش نگین تنهات نمیذارم...
الکی بهش نگین عاشقتم...
الکی بهش نگین دوستت دارم...
اون واقعی عاشقتونه اون واقعی دوستون داره اون حرفاتونو هی باور میکنه....هی باورمیکنه....
نه تورو از نزدیک دیدم نه اوون خونه ی دنج و خلوتت رو ولی عاشق کسی بودم که عاشقت بود
ظاهرا دیگه جایی نداره که وقتی از کل دنیا به تنگ اومد بره پیشش اوون قد تورو خوب واسم وصف
کرد که حتی با دیدن عکست میتونم حست کنم انگار که 20 سال مامان بزرگ خودم بودی ..........
نبودت واسه نیلوفر یه غمه و نبود نیلوفر واسه من یه جهنم ...
قربون اوون موهای قشنگت که الان اسیر خاک شده ...
راحت بخواب مادر بزرگ ...
خاطرات پاتوق...
غم مادر بزرگ ...بهم قول بده که همیشه یادت میمونه :
شجاع تر از همیشه به راهت ادامه بدی ، قوی تر از اونی باشی که الان هستی ،واینکه من عاشقتم ...
همین
اگه خدا خواست...
اگه بچه دار شدم...
یه شب میشینم با پسرم مست میکنم و....
واسش از تو میگم....
صبح جمعه 6 صب ، روزکاری، نیلوفر
طبق عادت دوش گرفتم و آماده شدم ، نیلوفر
زدم بیرون ، گرما و شرجی رطوبت 90 درصد، نیلوفر
سوار ماشین شدم و رفتم ، نیلوفر
بحثهای کاری ابتدای شیفت ، کارهای همیشگی ،نیلوفر
کمیکرخت و بیحال بودم، قهوه !!! دو مدل قهوه دله و اسپرسو ، نیلوفر
آهنگ بی کلام Absence از Alvaro Barcala ، بی کلام اما سرشار از کلام تکرار و تکرار و تکرار ، نیلوفر
پلی کردم و گوش دادم با چشمای بسته ، نیلوفر
ارسال فایل به نیلوفر ....
املت بد مزهی همکار، خوردم و بعدش دوباره قهوه ،نیلوفر
کانال رادیو ریلکس رفتم ،نیلوفر
اولین نوشتهای که دیدم :عشق، دوام آوردن در غربت فاصلههاست !!!
جملهای عجیب و به جا مناسب تراژدی این روزهای من و تو ، نیلوفر
فوروارد مغزم میگه نیلوفر ، فیدبک مغزمم میگه نیلوفر
همهی من شده نیلوفر ...
دوستت درام نیلوفر ...
الا دختر تو مادر داری یا نه
نشونی از برادر داری یا نه
همون بوسی که دادی توی دالون
نمیدونم به خاطر داری یا نه
شبِ تاریک و مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد
نشستم تا دم صبح قیومت
قیومت اومد و یارم نیومد
سه روزه رفتی و سی روزه حالا
زمستون رفتهای نوروزه حالا
خودت گفتی سر هفته مییایم
شماره کن ببین چند روزه حالا
شب مهتاب که مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد
نشستم از سر شب تا خروس خون
همون یار بغل نیومد
من از انگشتر دست تو بودم
میون پنجه و شصت تو بودم
اجل اومد که جونم را بگیره
ندادم جون که پا بست تو بودم
بیا...
میخواهم کمیاز رفتنم بگویم...
اگر بازهم نگویی زنها از رفتن حرف میزنند تا مانعشان شوی...
نمیخواهم جلویم را بگیری...
همینکه نگذاری اشکهایت را ببینم برایم کافیست...
چمدانهای بسته شده هیچوقت با دوستت دارم گفتنها وآخرین آغوش لحظه خدافظی باز نمیشوند...
ما دخترها خوب میدانیم هرکسی خواست ما را ببوسد...
دوستمان ندارد اغلب آنها بوسیدن را دوست دارند...
اما تو مرا برای خودم خواستی....حتی با وجود نبودن بوسه.......
خلاصه اش کنم...
آدم رفتنی باید برود...راه رفته رو باید رفت چه دیر چه زود...
دل کندن بسی دشوار است به دشواری کوه کندن...حتی دشوار تر از آن....
حضرت یار مواظب خودت باش دیگر نیلوفری نیست که مراقبت باشد......
دوستت دارم....خدانگهدارت عزیزتر از جانم............خدانگهدارت💔
فقط..........
۱۰ ساعت دیگه مونده............
به..........
دیدار دوبارمون................
آهای شهر لعنتی.....من نتونستم با این حال عشقمو بذارم و برم....
تعداد صفحات : 0